
عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد.
به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتادهاست، کمی پول بیشتری میدهم.
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم.
در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است
و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،
